سنگ صبور
دلتنگیام که زیاد میشه دیگه جز اینجا جایی واسه درد دل ندارم ، بد به روزگارم این دیگه چا اخلاقیه من دارم ... دنیای بزرگم چرا انقد کوچیک شده نمی دونم ، کلاغا هم دیگه سر رام سبز نمیشن ، چقد دلم میخواد زحمتو کم کنم برم اون بالا بالاها اما از بار گناهم میترسم . آدما دیگه اصلا واسم قشنگ نیستن ، خنده هاشون ، حرفاشون ..اصلا هیچ چیز ادما دلمو خوش نمی کنه حتی خنده های ... حتی اونی که فکر میکردم لنگش دیگه رو زمین نیست شده مثل همون بقیه که اون بالا گفتم چرا انقد زود رنگ میبازیم نمی دونم چرا انقد زود امید و شور و حال یک نفرو به یاس تبدیل میکنیم نمی دونم قولای مردونمون چی میشه و کجا میره من نمی دونم چه روزگار مزخرفو گندی شده به هر کی خوبی میکنی بر میگرده یه پس دهنی همچین نون آب دار میزنه تو دهنت که خوبی کردن یادت که میره هیچ هر کسی هم بهت خوبی کرد میگی طرف یه ریگی به کفشش هست . هر چی ادامه ندهم بهتره فقط کاش مخاطب نوشته هام یه روز بیاد اینو بخونه تا بفهمه آدمی که ادعای عاشقی میکنه همه جوره پای همه چی بمونه . تو زندگیت سعی کن ارزش هر کسی رو واسه خودت روشن و مشخص کنی انوقت ببین بازم دلت میاد اینجوری دلمو بشکنی ؟؟
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |