سنگ صبور
یه درخته سبز و پربرگ چند ساله تو کوچمونه بهترین حسنی که داره اسم تو رو تن اونه کنار یه جوی ابی تو دل خاک زمینی اون درخت تنها نشسته که زیر سایش بشینی قدیما قدیمترا که از کنارش می گذشتم روی قامت بلندش یادگاری مینوشتم دوباره فردا که می شد زیرنور زرد خورشید می رسیدم توی کوچه باز چشام درختو میدید می رسیدم توی کوچه یادگاریمو می خوندم واسه خواب خستگی هام پیش اون درخت می موندم یه روز از روزای هفته وقتی صبح شد تو رو دیدم دلم از عشق تو لرزید رو تنش یه دل کشیدم دیدم اون دل تک و تنهاست غروبا غمش می گیره کنارش یه دل کشیدم که تو تنهای نمیره حالا سالهاست دیگه هیچ کس یادگاریمو نخونده
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |